جدول جو
جدول جو

معنی روی گشایان - جستجوی لغت در جدول جو

روی گشایان
(گُ)
نحله. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی). کابین. مهر. صداق. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ وَهَْ هَُ کَ دَ)
باز کردن روی. رفع نقاب از چهره. رخ گشادن، گشادن روی. گشادگی روی. گشاده رویی. کنایه از خندان رویی:
کند آفرین کیانی بدوی
بدان شادمانی که بگشاد روی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا